Ehsanoo
Сувгийн дэлгэрэнгүй
Ehsanoo
احسان عبدی‌پور - داستان‌ها و گفت‌وگوها | Ehsan Abdipoor |
Сүүлийн дугаар
45 дугаарتایتانیک
از میان همه رفتن‌ها و تنها شدن‌ها که از زندگی آدم کابوس می‌سازند، مهیب‌ترین کابوس زندگی حسون را یک برق که بی‌موقع گذاشت رفت درست کرد. شرکت هالوفارم اع...
گفتگو با حامد عسکری در برنامه کتاب باز
نسخه تصویری این گفتگو را اینجا می توانید مشاهده نمایید.
گفتگو با رضا کولغانی در برنامه کتاب‌باز
نسخه تصویری این گفتگو را می‌توانید از اینجا مشاهده نمایید.
این برنامه در تاریخ 14 دی‌ماه 99 پخش شده است.
فتواهای عاطفی
نام داستان: فتواهای عاطفی
نویسنده و خوانش: احسان عبدی پور
شاعر: غیاث المدهون
مترجم اشعار: مریم حیدری
تنظیم: مهدی ستوده
<...
قصه، آدم‌ها، بوم‌گردی و....
این گفت‌وگو در تاریخ 22 آذرماه 99 در برنامه کتاب‌باز صورت گرفته است.
گفتگوی احسان عبدی‌پور با مجتبی شکوری در برنامه کتاب‌باز
این گفتگو در تاریخ 16 آذرماه 99 صورت گرفته است.
نسخه‌ی تصویری را از اینجا می‌توانید مشاهده نمایید..
بخش دوم گفتگو با محمد بحرانی در برنامه کتاب‌باز
بخش دوم گفتگو با محمد بحرانی در برنامه کتاب‌باز در تاریخ 25 آبان 99 صورت گرفته است.
گفتگو با محمد بحرانی در برنامه کتاب‌باز
گفتگو با محمد بحرانی در برنامه کتاب‌باز در تاریخ 25 آبان 99 صورت گرفته است.
ویدیوکست دوم - برنامه کتاب‌باز (نسخه صوتی)
دومین قسمت از میز ویدیو کست احسان عبدی‌پور در برنامه کتاب‌باز.
بیست و یک آبان ماه 99
کل معصومه - نسخه صوتی
اولین قسمت از میز ویدیو کست احسان عبدی‌پور در برنامه کتاب‌باز. - پانزده آبان 99
کل معصومه - نسخه تصویری
اولین قسمت از میز ویدیو کست احسان عبدی‌پور در برنامه کتاب‌باز. - پانزده آبان 99
محرم ۵۵ و نوحه‌خوونی هایده در بوشهر
تنها یک روایت وجود داره که می‌گه هایده محرم ۵۵ تو بوشهر نوحه خوونده...
کارو
۱. بیادِ کارو، اصغرِ کمپانی و همهٔ آنها که سینما، دل و روده‌شان را آورد توی حلق‌شان. کُشت‌شان… باز زنده‌شان کرد… ولی نه دیگه مث سابق!
۲. دربارهٔ...
گفتگوی دوم با برنامه‌ی کتاب‌باز
گفتگوی دوم با برنامه‌ی کتاب‌باز در تاریخ سوم خرداد 99 با حضور سروش صحت (مجری برنامه) از شبکه نسیم پخش شده است.
قوطی‌ها
نسل ما دارد پا رو گل می‌کشد و خودش را از روی کول زمان میاندازد بلکه قدم توی چهل سالگی نگذارد! هم نسل قبلیمان و هم بعدیمان می‌دانند که ما به واقع آنقدر...
در ستایش بطالت
فروشگاه غارت شده بود، سوغات چین به فیلادلفیا هم رسیده بود و اهالی حجابِ تمدن و نوع دوستی و این دست نُنُر بازی ها را زده بودند کنار و قفسه ها را صاف کر...
رفیق‌های مکزیکی
پشت چراغ قرمزا از تاکسی در میام، میرم رو کاپوت وایمیسم و دمام میزنم، وقتی یکی کاشتتم تو سرما و نمیاد، وقتی باختیم، وقتی دقیقه هشتاد و پنجِ دوتا جلوییم...
حیاتِ سیاسی یوسف رستم (نسخه با کیفیت)
اجرا واقعی است!
اگر دنبال روز شروع تحولات رفتاری یوسفو بگردین، به آشغالهای جلوی خونه سواحلی می رسین! همیشه مُشتی بچه استندبای تو میدون جلوی خونش...
حیاتِ سیاسیِ یوسفِ رستم
این خوانش به صورت زنده در ۳۰ بهمن ماه ۹۸ در رویداد «شب طنز» که مجله «سه نقطه» برگزار کرد، اجرا شده‌است.
گفتگو با «آوای تیوال»
این گفت وگو سال ۱۳۹۲ بعد از اکران فیلم «تنهای تنهای تنها» با سایت «تیوال» صورت گرفته‌است.
راجرز
ممد راجرز، اپوزیسیون دنیا آمد، اپوزیسیون زیست و اپوزیسیون هم قرار بود از دنیا برود که نرفت، … زنش و سه‌تا بچه‌هاش برداشته بودند رفته بودند خانه پدرشان...
ممد شاه (نسخه باکیفیت و متفاوت)
همان‌طور که در واتیکان، همان‌طور که در الازهر همان‌طور که بنارس، ما هم سربَندِ جدل‌های بی‌انتها، آرواره‌هامان ساب رفته بود ولی هنوز معلوم نکرده بودیم...
مَمَد شاه
این خوانش به صورت زنده در ۱۷ مرداد ۹۸ در رویداد «کنار باشگاه و ورزشگاه» که مجله «حوالی» برگزار کرد، اجرا شده است.
خانه‌ی سنایی
این داستان در شماره‌ی سوم مجله‌ی سان (تیرماه ۱۳۹۸) به چاپ رسیده است.
اگر جماهیر هنوز در اتحاد بودند و کاپیتالیسم قدغن و ممنوعه نمی‌شد، اگر روس‌ه...
دوکو
این داستان در شمارهٔ ۶۴ مجلهٔ «همشهری داستان» (۱۳۹۴/۱۲/۰۱) با نام «کروزوئه» چاپ شده‌است.
پادکست دیالوگ‌باکس نسخه‌ی صوتی آن‌را تهیه کرده است. .....
کبریت
این داستان در شمارهٔ ۵۷ مجلهٔ «همشهری داستان» (۱۳۹۴/۰۵/۰۱) چاپ شده‌است.
پادکست دیالوگ‌باکس نسخه‌ی صوتی آن‌را تهیه کرده است
...
زینت و مک‌لوهان
این داستان در شمارهٔ ۴۹ مجلهٔ «همشهری داستان» (۱۳۹۳/۰۹/۰۱) چاپ شده‌است.
قضیه از این قرار است که خیلی سال پیش مک‌لوهان، حبیبو کشمش را اتفاقی توی...
رساله‌ی ممو سیاه
این داستان در شمارهٔ ۵۳ مجلهٔ «همشهری داستان» (۱۳۹۴/۰۱/۰۱) چاپ شده‌است.
می‌خواهم از ممو سیاه (۱۹۵۶–۱۹۹۲) حرف بزنم. سیاهِ تنهایی بود. نمی‌شد دربا...
سرخپوست
این داستان را برای سکوت و غمی که به‌وقت میگرن ننه‌ها توی خانه‌ها پهن می‌شد نوشته‌ام. پشت میگرن مادرها، غم، تقلا، استیصال و بی‌پناهی پسرهایشان خوابیده....